با هم بیاموزیم، با هم بخندانیم، با هم بخندیم

با هم بیاموزیم، با هم بخندانیم، با هم بخندیم

نویسندگی

میخواهم در مورد نویسندگی شعری برایتان بسرایم ولی قبل از آن شاید خوب من را نشناسید، پس لازم می‌دانم که ابتدا خود را در قالب یک دوبیتی، برایتان معرفی کنم:

جناب بوعلی سینا و بقراط
ارسطو و ابوریحان و سقراط
نصیرالدین طوسی، میرداماد
به من هر لحظه می گویند استاد

حالا که منو خوب شناختین اینو گوش کنین:

نویسنده شدن راهیست پر خم
نویسنده نخواهی گشت یک دم
اوایل مطمئنا کار، سخت است
و زحمت ها بخواهد با خواب کم
با تنبل بودن و فردا فردا
نخواه که تو شوی استاد اعظم
اگر در روز کردی کار و تمرین
شبش راحت بخواب بدون ماتم
نوشتن، خواندن و ویرایش متن
خروش خواهند از تو مثل زمزم
و بعدش منتشر کردن مهم است
که بی شک تو منظم میشوی هم
و هر که دارد این ۴ رکن را او
یقینا رشد خواهد کرد جانم
مبادا در نوشتن شوی کاهل
که این است در مسیر تو یکی سم
نگرد دنبال موضوع قشنگی
فقط در دست گیر یکدانه قلم
اجازه ده که بر صفحه کاغذ
روان گردد، افکارت دمادم
سپس کم کم خودت میابی آن را
همانی که شود نوری در عالم
نوشته ای که سرتاپا قشنگ است
برایت ثروتی آرد چو حاتم
حالا تو شده ای استاد این کار
دگر وقت است که گویم من فدات شم.

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *